English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4999 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت کشور
Home Office [British E] U دفتر وزارت کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Home Office [British E] U دفتر وزارت داخله
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت داخله
interior ministry U وزارت کشور
Home Office U وزارت کشور
ministry of the interior U وزارت کشور
department of the enterior U وزارت کشور
chancery U مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
civilian internee information bureau U دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
engineering office U دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office U دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
blotters U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
judge advocate general U رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
induction station U دفتر استخدام دفتر پذیرش
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
journalize U در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
duty roster U دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
ministration U وزارت
ministry U وزارت
ministries U وزارت
portfolios U وزارت
portfolio U وزارت
departments U وزارت
department U وزارت
war department U وزارت دفاع
interior ministry U وزارت داخله
vizierate U مقام وزارت
viziership U مقام وزارت
ministry of justice U وزارت عدلیه
the foreign office U وزارت خارجه
india office U وزارت هند
finance ministry U وزارت دارایی
finance ministry U وزارت دارائی
portejeuille U کیف وزارت
ministry education U وزارت فرهنگ
ministry of education U وزارت فرهنگ
ministry of justice U وزارت دادگستری
war office U وزارت جنگ
ministry of war U وزارت جنگ
ministry of information U وزارت اطلاعات
war department U وزارت جنگ
board of trade U وزارت بازرگانی
under-secretaries U معاون وزارت
Home Office U وزارت داخله
ministry of f. U وزارت دارایی
department of defense U وزارت دفاع
department of defense U وزارت جنگ
Ministry of Information . U وزارت اطلاعات
ministry of the interior U وزارت داخله
under-secretary U معاون وزارت
department of the navy U وزارت دریاداری
department U وزارت خانه
departments U وزارت خانه
department of war U وزارت جنگ
department of state U وزارت خارجه
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
board of trade U وزارت اقتصاد وبازرگانی
ministry of national defence U وزارت دفاع ملی
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
affiliation with the department of defen U زیرامر وزارت جنگ
ministry of national economy U وزارت اقتصاد ملی
affiliation with the department of defen U مامور به وزارت جنگ
ministry of foreign affairs U وزارت امور خارجه
State Department U وزارت امور خارجه
departmental intelligence U اطلاعات وزارت خانهای
department of the army U وزارت نیروی زمینی
State Department U وزارت برون مرز
ministry of national defence U وزارت پدافند ملی
Foreign Office U وزارت امور خارجه
minisity of roads and highways U وزارت راه وشاهراه
minisity of roads and highways U وزارت طرق وشوارع
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. U وزارت امور خارجه
The ministry of economic affairs and finance U وزارت امور اقتصاد و دارایی
Ministry of Labor and Social Affairs . U وزارت کار ؟ امور اجتماعی
legations U ایلچی گری وزارت مختار
legation U ایلچی گری وزارت مختار
ministerialist U هواه خواه وزارت وقت
defense subsistence supply center U مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
patent medicine U داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicines U داروی دارای جواز وزارت بهداری
department of state U وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
f.b.i U یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
minister resident U صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
volume U دفتر
ledgers U دفتر کل
volumes U دفتر
book of account U دفتر کل
in office U در دفتر
cahier U دفتر
books U دفتر
booked U دفتر
book U دفتر
ledger U دفتر کل
record U دفتر
bureaus U دفتر
notary public office U دفتر
office U دفتر
bureau U دفتر
offices U دفتر
branch office U دفتر شعبه
offices U اطاق دفتر
budget bureau U دفتر بودجه
offices U دفتر کار
copy letter book U دفتر کپیه
office U دفتر کار
copy book U دفتر کپیه
office U اطاق دفتر
translation agency U دفتر ترجمه
chancery U دفتر خانه
central office U دفتر مرکزی
book of account U دفتر روزنامه
account book U دفتر حساب
audit office U دفتر حسابرسی
bill book U دفتر بروات
bell book U دفتر موتورخانه
automated office U دفتر خودکار
advisory service U دفتر مشاور
courier station U دفتر پیک
minute book U دفتر وقایع
marriage registry U دفتر ازدواج
press copy book U دفتر کپیه
lawyer's office U دفتر وکالت
property book U دفتر اموال
purchase ledger U دفتر کل خریدها
job office U دفتر کارگاه
intelligence office U دفتر اطلاعات
intelligence office U دفتر راهنمایی
inquiry office U دفتر اطلاعات
purchasing department U دفتر خرید
message book U دفتر پیام
pocket book U دفتر بغلی
notary assistant U دفتر یار
notary public U دفتر ثبت
note book U دفتر کتابچه
office attorney U وکیل دفتر
office manager U رئیس دفتر
office of records U دفتر بایگانی
booking U ثبت در دفتر
official log book of a ship U دفتر ثبت
order book U دفتر سفارشات
orderly room U دفتر گروهان
information bureau U دفتر اطلاعات
purchasing office U دفتر خرید
quartermaster's notebook U دفتر سکانی
telephnone book U دفتر تلفن
telephone d. U دفتر تلفن
waste book U دفتر باطله
copybook U دفتر سرمشقدار
telephone book U دفتر تلفن
telephone books U دفتر تلفن
information office U دفتر اطلاعات
daybook U دفتر روزنامه
technical bureau U دفتر فنی
social secretary U رئیس دفتر
head office U دفتر مرکزی
rule off U ته دفتر را بستن
run book U دفتر اجرا
equipment logbook U دفتر تجهیزات
run book U دفتر رانش
engineering office U دفتر مهندسی
end office U دفتر انتهایی
site office U دفتر ساختمانی
drawing office U دفتر طراحی
site office U دفتر مشاوراملاک
day book U دفتر روزنامه
cash books U دفتر نقدی
registry U دفتر خانه
registers U دفتر ثبت
registry U دفتر فهرست
registers U در دفتر واردکردن
registries U دفتر خانه
registries U دفتر فهرست
books U مجلد دفتر
inventory U دفتر دارایی
registering U در دفتر واردکردن
cashbook U دفتر نقدی
posting U ثبت در دفتر
postings U ثبت در دفتر
customs U دفتر گمرک
cash book U دفتر نقدی
register U دفتر ثبت
register U در دفتر واردکردن
registering U دفتر ثبت
booked U مجلد دفتر
book U مجلد دفتر
bookings U ثبت در دفتر
Recent search history Forum search
1where is capital of iran
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1more technically difficult general ledger
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1وزارت اموزش وپرورش ترجمه به انگلیسی
1کشور پرتقال
1کشور ما سر سبز است
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
1afghanistan is my new countery
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com